این کلمه رو بخونین: المشنگه. شمام اَلمَشَنگه خوندین یا من فقط اَلمَشَنگم؟! :دی

داشتم تو واژه‌یاب دنبال معنی هنگامه» می‌گشتم، دیدم تو فرهنگِ مترادف و متضاد، یکی از معانیشو نوشته المشنگه. دفعهٔ اول الَمَشَنگه خوندم؛ و دفعهٔ دوم تبدیل شد به اَلَمشَنگه. :))

چرا به‌شکل الم‌شنگه نمی‌نویسین خب؟!


پ.ن. قبلاً که یه نفر می‌گفت از وقتی شاغل شده‌م، نمی‌رسم وبلاگمو به‌روز کنم، می‌گفتم یعنی روزی یک ربع هم وقت نداره؟ حالا که خودمم روزی هشت نه ساعت سر کارم، می‌فهمم که واقعاً نمی‌شه مثل قبل نوشت و خوند. به قول سعدی: حال افتاده نداند که نیفتد باری.

مفرد مؤنث معرفهٔ مشنگ!

افعال ساده: توانا اما مهجور

«قیف» را به‌خاطر بسپار...

تو ,روزی ,المشنگه ,دفعهٔ ,حالا ,نداره؟ ,وقت نداره؟ ,نداره؟ حالا ,هم وقت ,ربع هم ,یک ربع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی جلال ترابی مسافرت !!!دلنوشته های یک بسیجی tarrahidakheli تیم مشاوره کنکور فخر آموش مجله اینترنتی جوان سیمای آمل. سیمای یک شهر فروشگاه لینک فایل وبلاگ سعیده علم خواه : دبیر کار و فناوری - استان کردستان سایت تخصصی کنکور ارشد برق (سراج)